روزهای من.....

روزهای من....

روزهای من.....

روزهای من....

خیلی خسته شدم

سلام دوستای گل وناناز خودمامروز روز خیلی خسته کننده ای بود اخه می دونین از صبح کلاس داشتم اولا که یه کوچولو مونده بود که از سرویس جا بمونم بعدش متوجه شدم که کتابمو جا گذاشتم !خوب به سلامتی وارد کلاس که شدم متوجه شدم چند نفری از دوستام که تعدادشون هم کم نبود رفتن صفا سیتی وقتی به گوشیم نگاه کردم دیدم اون طفلی یا اس دادن گوشیم رو سایلنت بوده خوب همش ضد حال پشت ضدحال دیگه برم به قول نی نی دسته شدم تا بعدن بایییییییییییییییییییییییی              

          

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
معدنچی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.bluemen.blogsky.com

سلام وبلاگ به نظر میاد باید خیلی لطیف باشه تو اینده به منم سر بزن و خوشحال میشم تبادل لینک کنیم اگه خواستی با هام تماس بگیر و نظرت در مورد وبلاگم برام مهمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد